ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 16 ساله )

من توی فکر کردن بع یه ادم افراطی ام هرروز و هرشب و هردیقه نمیتونم خودمو متقاعذ کنم که اون مال من نیست نمیتونم خیال های اون برای من شیرین تر از زندگی الانمه و زندکی که تو خیالم با اون فرد دارم رو خیلی دوس دارم و کم کم دارم به مرز جنون میرسم دیگ همش تو فکرم و شیفته ی اون فرد شذم و اینکه اون یبار پسم زده باعث شده فقط به خیالات رو ببرم دوس دارم بهش بفهمونم ک روانیم کرده خلاصع اینکه به شیفتگی کامل از اون رسیدم...و در ضمن همه.میگن فکز نکن اون فلانه بیسانه من باحرف هیچکی نمیتونم.متقاعد بشم و کار خودمو.میکنم


مشاور (خانم عقیقی)

با سلام.
ممنون از اینکه این مسئله را با ما در میون گذاشتی. امیدوارم راهنمای خوبی برای شما باشیم. دختر خانم عزیز شما الان در سن حساسی قرار دارید که روابط با جنس مخالف برای شما لذا بخش است. من به احساس شما کاملا احترام می گذارم و اصلا شما را سرزنش نمی کنم که چرا دلباخته کسی شده اید. و اصلا هم قصد نصیحت شما را ندارم چون کار ما روانشناسان نصیحت نیست. کار ما اینه که تمام زوایای یک قضیه را برای مراجعمون روشن کنیم و بعد بهش اختیار بدیم که خودش انتخاب کنه. ما مطمئنیم که مراجعان اینقدر باهوش و عاقل هستند که بتونن خودشون بهترین راه رو انتخاب کنن.  به نظر خودت عشق برای چیه؟ به نظرت عشق برا این نیست که آرومت کنه؟ برا این نیست که باعث قشنگ زندگی کردتنت بشه؟ برای این نیست که در کنار یکی خوب و قشنگ زندگی کنی؟ آیا این عشق برات این ها را فراهم میکنه؟ آیا دوست داشتن یه فردی که اصلا منو رو دوست نداره می تونه به من آرامش بده.؟ من اصلا نمیخام بگم فردی که دوسش داری بده یا خوبه. چون من نمیشناسمش. این که اون تو را پس زده دلیل بد بودنش نیست. اما چیزی که این بین مهمه خوب بودن یا بد بودن اون نیست مهم اینه که اون تو رو نمیخاد. وقتی یکی ، یکی رو دوست نداره نمی تونه باعث خوشبختیش بشه. می دونم الان میخاین بگید که من با اون خوشبخت میشم چون دوسش دارم اما بعد از یک مدت وقتی ببینید اون شما را دوست نداره و احساستون رو درک نمیکنه این عشق یکطرفه شما هم تموم میشه. مطمئن باشید. خاصیت عشق اینه که باید شارژ بشه شما اگه بعد از یک مدتی از طرف فرد مقابل شارژ نشید نمی تونید باز بهش محبت کنبد. و این یعنی تموم شدن منبع عشق شما.
پسر ها عموما از دختر هایی خوششون میاد که خودشون رو جمع و جور می کنن. دخترهایی رو دوست دارن که برای به دست اوردنش تلاش کنن. اگه ببینن یه دختری خیلی خواستارشونه و به سمتشون حرکت می کنه، خیلی به اون فرد علاقه ای نشون نمیدن. در کل دوست دارن یکی رو یه دست بیارن تا اینکه یکی بخاد اونا را به دست بیاره. کارهای شما به اون فرد نشون میده که شما میخاین اون رو به دست بیارید برا همین اون شما را پس میزنه. من نمیگم دختر ها نباید انتخاب کنند نمیگم حق انتخاب ندارن ولی همیشه باید با احتیاط رفتار کرد. شأن یک دختر اینه که با رفتارهای با وقار و متین خودش باعث بشه دیگران خواستارش بشن. اونوقت دخترخانم میتونه قبول بکنه یا نه و این بزرکترین حق انتخابه. وقتی پسری دختری را بخاد برای به دست اوردنش تلاش میکنه و این رو وظیفه خودش میدونه. شما ممکنه با زور و اجبار به اون بفهمونید که دوسش دارید و حتی راضی به ازدواج با شما هم بشه اما زندگی شما خیلی دووم نمیاره. شما که نمیتونید اون رو به بند بکشی اون روزی شما را رها میکنه و به دنبال آرزوهای خودش میره. اما اگر با رفتار های متین و با وقار فردی را عاشق خودتون کنید اون فرد حاضره تا اخر عمرش برای خوشبختی شما تلاش کنه و هر کاری بکنه تا شما دوسش داشته باشید. و این یعنی خوشبختی. ممکنه با خودتون بگید پس من با عشق و شیفتگی خودم چه کنم؟ این عشق واقعی نیست. یک احساسه، یک احساس سطحی که می تونه با یک احساس عمیق تر جابجا بشه. شما می تونید خودتون رو با کارهای دیگه سرگرم کنید تا کمتر به طرف مقابل فکر کنید. مشغول کارهایی بشید که خیلی بهش علاقه دارید مثل کارهای هنری، درس، ورزش یا هر چیزی که بتونه باعث بشه تا احساس سطحی که به اون فرد دارید کمرنگ تر بشه تا بتونید در آینده یک عشق واقعی را تجربه کنید. اگر هدف اصلی شما یک عشق واقعی و دو طرفه باشد باید برای رسیدن بهش صبر و تلاش کنید. از خدا در این راه کمک بگیرید. خداوند منبع واقعی عشقه. الان انتخاب با خود شماست : خوشبختی و داشتن یک آینده شاد و زیبا  یا عشق یک طرفه و خوشحالی کوتاه مدت؟ مطمئنم بهترین انتخاب را می کنید. موفق و پیروز باشید.
 
بیشتر بخوانید:
فکر کردن مداوم به مشکل